
کتاب دست دوم هندو اثر علی دشتی نسخه بازچاپ
مروری بر کتاب
بابک ناراحت و آشفته بود. مثل کسیکه می خواهد تصمیم مهمی بگیرد و نمی تواند بیهوده راه می رفت. با آنکه معشوقه زیبایش تازه از نزد وی رفته بود، و هنوز در فضای اتاق یک گرمی معطری موج می زد خود را بدبخت می پنداشت.
یک مرتبه بی اختیار بطرف آینه قد نمای میز آرایش رفت، بخیال اینکه قامت کشیده و اندام برازنده هندو را که چند دقیقه قبل هنگامیکه موی خود را شانه می کرد دیده بود دوباره ببیند...
بیهوده! آینه صورت گرفته و قیافه تلخ و ناراضی خود او را منعکس می کرد.
فهرست
هندو
بر ساحل مینایی
دو شب
ننگ