
آواز قو اثر منیر مهریزی مقدم
یک قصه، یک خاطره، یک واقعیت گاهی از زبان آدم های دم مردن تمام زندگی ات را به هم می ریزد، ویران می کند. خوب و بدش اهمیتی ندارد فقط این که تمام چارچوب ذهنی ات را تمام روابط روابط تعریف شده ات را از بیخ و بن فرو می ریزد، سخت است. دیگر نمی دانی به هر کدام از آدم های اطراف که سالیان سال نزدیک و پاره تن میدانستی چه بگویی؟ چه بنامی شان؟! اصلا چه کسی گفته همیشه و همه جا راست و درست گفتن و حقیقت را عریان کردن، به هر قیمتی و از پس سال ها خوب و درست است ؟ آیا من هیچ وقت فرصت داشته ام که آنچه را بوده، انتخاب کنم یا به اجبار در دنیایی از دروغ زیسته ام و امروز مجبور به شنیدن آواز حقیقت شده ام :خواسته یا ناخواسته!