
کتاب دست دوم سقوط، آلبر کامو، نشر چشمه
«سقوط» یکی از عمیقترین و بحثبرانگیزترین آثار آلبر کامو است؛ رمانی کوتاه اما فلسفی که در سال ۱۹۵۶ منتشر شد و آخرین داستان بلند تکمیلشدهٔ او به شمار میآید. کامو این بار خواننده را به آمستردام میبرد؛ شهری تاریک و نمناک که با کانالهایش، بهخوبی با اتمسفر اعترافگونهٔ اثر هماهنگ است.
تمام روایت، یک تکگویی دراماتیک است: «ژان باتیست کلامنس»—وکیل مشهور و محترم پاریسی—با لحنی اعترافآلود زندگیاش را برای یک غریبه بازگو میکند. او از موفقیت، اعتبار و جایگاه اجتماعی گذشته میگوید، اما کمکم پرده از حقیقتی تلخ برمیدارد: سقوط اخلاقی و فروپاشی درونیاش.
کلامنس زندگیاش را به «سقوط آدم از بهشت» تشبیه میکند؛ گناه، قضاوت، بیگناهی، حقیقت و مسئولیت، مضامینیاند که کامو با دقت فلسفی همیشگیاش واکاوی میکند.
این رمان، هم تصویری از بحران وجودی انسان مدرن است و هم نقدی بر ریاکاری، خودفریبی و جامعهای که بیشتر از حقیقت، به ظاهر اهمیت میدهد. ژان پل سارتر در ستایش این اثر گفته بود:
«احتمالاً زیباترین و درکنشدهترین کتاب کامو.»
✍️ درباره آلبر کامو
آلبر کامو (۱۹۱۳–۱۹۶۰) نویسنده، فیلسوف و روزنامهنگار فرانسوی و یکی از تأثیرگذارترین چهرههای قرن بیستم است. او در خانوادهای فقیر در الجزیره به دنیا آمد؛ پدرش کارگر مزرعه و مادرش خدمتکار بود. کودکی او در سختی گذشت و برای تأمین معاش، تابستانها کار میکرد.
کامو در دوران نوجوانی با وجود محدودیتهای مالی، توانست به تحصیل ادامه دهد. پس از دریافت دیپلم، وارد دانشگاه شد و در سال ۱۹۳۶ لیسانس فلسفه گرفت. کمی بعد علائم بیماری سل در او ظاهر شد؛ بیماریای که تا پایان عمر همراهش ماند و حتی مانع فعالیتهای ورزشیاش شد.
زندگی شخصی او فراز و نشیبهای زیادی داشت؛ دو ازدواج، سالهای فعالیت سیاسی و روزنامهنگاری، حضور فعال در جریان مقاومت فرانسه و انتشار آثاری که بعدها کلاسیک شدند: بیگانه، طاعون، اسطوره سیزیف، انسان طاغی و…
کامو در سال ۱۹۵۷ برندهٔ جایزه نوبل ادبیات شد.
او در سال ۱۹۶۰ در ۴۷سالگی طی یک تصادف جان باخت؛ در جیب کت او بلیت قطاری پیدا شد که قرار بود با خانواده سفر کند، اما در آخرین لحظه تصمیم گرفت با خودروِ ناشرش همراه شود—تصمیمی که زندگیاش را پایان داد.