
انسان و سمبولهایش
بنام خداوند جان و خرد
کیمیاگر در پی راز جهان است و روانشناس در جستجوی راز دل
گاستون باشلار (Bachelard )
تنها شاعران میتوانند سخن مرا دریابند.
زوریخ، اواخر سالهای ۲۰ امروز هوا خوب است آفتاب ملایمی قفسه های کتابخانه دکتر یونگ را نوازش میکند مدتی است که بیمار دکتر در دفتر ساکت نشسته و ظاهراً حرفی برای گفتن ندارد. گاهگاهی دکتر یونگ با حسرت نگاهی به طرف باغچه حیاط می اندازد. بیرون هوا لطيف و دل انگیز است. دکتر یونگ تأملی کرده و سپس رو به بیمار میکند و می پرسد: «خانم، ممکن است آخرین خوابی را که دیدید برای من تعریف کنید؟». بیمار فکری می کند و بالاخره به سخن میآید «بله آقای دکتر دیشب خواب عجیبی دیدم.... خواب دیدم، خواب دیدم که یک سوسک طلایی .... در همان لحظه یونگ صدایی از پشت پنجره می شنود. گویی کسی دارد در میزند پس از اجازه گرفتن از بیمارش از جای بلند می شود و پنجره را باز می کند. همراه هوای لطیف یک سوسک طلایی از نوع اوراتا وارد دفتر می شود. دکتر
یونگ و خانم
پاریس، اواخر سالهای ۲۰ امروز هوا خوب است. آندره برتون، شاعر سور آلیست همراه زنی اسرار آمیز به نام نادرا مشغول قدم زدن است. نزدیک چهارراهی می رسند، نادرا (۳)
تحت معالجه حیرت زده به این صحنه .
می نگرند...
1. Scarabeide aurata 2. A. Breton 3. Nadja