
خاطرخواه ارونقی کرمانی
1,300,000 46%
700,000 تومان
درباره کتاب:
جوان و زیبا بود زنی که در آن خانه بود. آن خانه دیوارهایش رنگ باخته بود و بوی لجن از حیاط و حوض آن فضا را آکنده کرده بود. زن موهایی روشن داشت. او سه سال آزگار بود بهار را فراموش کرده بود ، نه بهار میشناخت و نه پائیز ، فصل ها برای او مرده بود ، روزها هم همینطور . شب ها تا سحر نمی خوابید و سحر تا نیمروز با ناتوانی به آغوش خواب پناه میبرد ! بیدار که میشد شتاب زده بزک میکرد و سرخاب میمالید مو های سرش را آرایش میکرد و ...